توُدا یک شیخه (خواننده و رقاص سنتی) است که برای گذران زندگی در بارهای محقر اجرا می‌کند. با این حال، او به هنر خود عشق می‌ورزد و در تلاش است تا هم هنر خود را به رسمیت بشناساند و هم آینده بهتری برای پسر ناشنوا و لالش، یاسین، فراهم کند و ...

یک جاسوس بین‌المللی مرموز که برای روسیه کار می‌کند، و یک مأمور اسپانیایی با اصالت مراکشی که برای یوروپل فعالیت دارد، در شهر رقه سوریه با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند؛ شهری که تحت کنترل گروه تروریستی خودخوانده داعش است. با وجود اینکه در دو سوی متفاوت قرار دارند، هر دو مأمور هدف مشترکی دارند: یافتن محل اختفای یکی از رهبران اصلی جهادگرایان، معروف به «اردنی»، برای زمینه‌سازی حذف او و تسریع در فروپاشی این سازمان. در فضایی آکنده از بی‌اعتمادی، آن‌ها باید از خطراتی مانند اعدام‌های صحرایی و تجارت برده‌وار زنان جان سالم به در ببرند.